خاطرات بد و عبرت آموز از سفر

سفر تنها مجموعه ای از خاطرات شیرین نیست، بلکه می تواند همراه با قصه هایی رنج آور و تلخ باشد. مهم این است که از این قصه ها درس بگیریم و با خواندن خاطرات تلخ، تجربیات خود را غنی سازیم. لازم نیست حتماً مصیبتی برای شما رخ دهد که در سفر آبدیده شوید. خواندن داستان های دیگران این موقعیت بی نظیر را برایتان به وجود می آورد که بدون تجربه ی مستقیم اتفاقات، از آن ها آگاهی پیدا کرده و برای مقابله با موقعیت هایی از این قبیل آماده باشید.تعدادی از وبلاگ نویسان سفر تلخ ترین تجربیاتی که در سفر هایشان تجربه کرده اند با ما در میان می گذارند. با 2Safar همراه باشید.

2safar

سفر به بیابان ساهارا در آفریقا

وقتی شما عکس هایی که مردم از سفرهای خود به بیابان ساهارا در شبکه های اجتماعی منتشر می کنند تماشا می کنید غرق حسرت می شوید. به نظر می رسد که بازدید از این بیابان با تپه های شنی، کاروان های شتر، شب های پرستاره و غروب های آفتاب بی نظیر یکی از رؤیایی ترین و زیباترین نقاط دنیا است و شما با ندیدن این بیابان از نزدیک چیز مهمی را از دست داده اید.

2safar

با همین پیش فرض ها بود که در تور بیابان مراکش ثبت نام کردم و هیجان زده برای تجربه ای فراموش نشدنی آماده شدم. البته تجربه ی من فراموش نشدنی بود ولی نه از آن جهتی که انتظار داشتم. از این جهت فراموش نشدنی بود که خاطره ی تلخش همیشه در ذهنم ماندگار شد. در واقع هیچ کدام از تصورات ما در مورد ساهارا واقعیت نداشت اما بدترین تجربه مربوط به دستشویی می شد.

ما در توری ثبت نام کرده بودیم که قرار بود مجهز به امکانات کامل از جمله دستشویی باشد اما پس از رسیدن به صحرا به ما گفته شد برای استفاده از دستشویی لازم است خودتان سوراخی در میان شن ها حفر کنید. همچنین لطف کرده و توصیه کردند به اطراف نقطه ای که قصد کندن سوراخ خود را دارید دقت کنید که دستمال توالت نیفتاده باشد چون علامت این است که کسی قبلاً آن جا دستشویی خود را حفر کرده است! بماند که ما اصلاً به هوای امکانات تور دستمال توالت به همراه نیاورده بودیم.

2safar

زمین اردوگاه نه تنها با مدفوع انسان که با پهن شتر پوشیده شده بود. هوا به قدری گرم بود که نمی شد داخل چادرها خوابید و مجبور بودیم روی پهن ها در فضای بیرون بخوابیم! تصور کنید با چنین شرایط فجیع بهداشتی چه نوع غذایی می خوردیم! تعجب نداشت که در پایان آن سفر طاقت فرسا همه به شدت مریض شده بودیم.

من که به این زودی ها پا به این بیابان نخواهم گذاشت اما توصیه ی من به شما این است که به سادگی حرف ها و عکس های مردم را در مورد رؤیایی بودن یک مکان باور نکنید و تا تحقیق جامع و کاملی نکرده اید عازم سفر نشوید. یک توصیه ی دیگر هم دارم و آن این است که اگر گذارتان به صحرای آفریقا افتاد همراه بردن دستمال توالت را فراموش نکنید!

تجربه ای از سفر به کرواسی

کرواسی کشوری زیبا و دوست داشتنی است و من از این جهت متأسف هستم که این کشور را با خاطره ای تلخ ترک کردم. هر چند باید پذیرفت خود ما توریست ها در ایجاد این خاطرات بد مقصر هستیم.

این خاطره به زمانی بر می گردد که در ایستگاه اتوبوس شهر دوبرونیک در ساحل دریای آدریاتیک که درست خارج از این شهر قدیمی قرار دارد منتظر اتوبوس بودم تا به شهر اسپلیت بروم. اتوبوس تا ده دقیقه ی دیگر می رسید و من به شدت احساس گرسنگی می کردم. نگاهی به اطرافم انداختم تا ببینم فروشگاهی برای خرید مواد غذایی وجود دارد یا خیر. اما تنها چیزی که دیدم گاری فروش میوه ی تازه بود که سینی بزرگی از هلوهای سرخابی بر روی آن خود نمایی می کرد. به طرف گاری رفتم تا هلو بخرم. می دانستم باید میوه ها را قبل از خوردن بشورم اما با ایما و اشاره هایی که بین من و فروشنده رد و بدل شد متوجه شدم گویا میوه ها از قبل شسته شده اند.

2safar

با عجله هلو را بلعیدم و سوار اتوبوسم شدم. هلو خوشمزه و آبدار بود و گرسنگی ام را تا حدودی بر طرف کرد. اما چشمتان روز بد نبیند، به محض رسیدن به شهر اسپلیت طوری بیمار شدم که عملاً تمام مدت اقامتم در این شهر در دستشویی سپری شد و موفق به دیدن شهر نشدم.

توصیه ی من به شما این است که در سفر میوه نخرید به خصوص اگر از بهداشتی بودن آب مطمئن نیستید. چند روز میوه نخوردن شما را نمی کشد اما بیماری می تواند تمام سفر را به کامتان تلخ کند.

2safar

خاطره ای از سفر به ویتنام

بسیاری از مردم عاشق پایتخت ویتنام،هانوی هستند اما من خاطره ی خیلی بدی از این شهر دارم طوری که اشتیاقی به سفر دوباره به این کشور حس نمی کنم.

2safar

خاطره ی من به سال 2008 بر می گردد که با دو نفر از دوستانم پس از بازدیدی از کشور تایلند راهی ویتنام شدیم. اولین کاری که باید انجام می دادیم پیدا کردن تاکسی از فرودگاه به هتل بود. یک اتومبیل شخصی با راننده ای خوشرو در خارج از فرودگاه به ما وعده داد که با قیمت خیلی مناسب تری نسبت به تاکسی های فرودگاه ما را به هتلمان خواهد برد. ما که شنیده بودیم ویتنام کشور کاملاً ارزانی است بدون نگرانی و سؤال جواب زیاد سوار اتومبیل مرد شدیم تا فاصله ه ی سی دقیقه ای تا هتل را طی کنیم. هنوز مسافت زیادی نپیموده بودیم که تصمیم گرفتیم هزینه ی نهایی را از راننده بپرسیم و وقتی شنیدیم راننده قصد دارد 200 دلار از ما بگیرد شوکه شدیم. مطمئن بودیم هزینه ی تاکسی حتی نصف این مبلغ نیز نمی شد. از آن جا که ما ویتنامی بلد نبودیم و راننده ی تاکسی نیز انگلیسی خیلی کمی می دانست به سختی می شد در این باره مذاکره کرد. سرانجام به هر زحمتی که بود راننده را راضی کردیم ما را همان جا پیاده کند تا با تاکسی دیگری به هتل برویم. این نخستین برخورد ما با مافیای ویتنام بود!

من به شما توصیه می کنم به طمع کرایه ی کمتر سوار اتومبیل شخصی نشوید و قبل از سوار شدن نیز کرایه را حتماً با راننده چک کنید، و به صرفاً به تاکسی متر اتکا نکنید حتی اگر در یکی از ارزان ترین کشور های دنیا حضور دارید!

2safar

سفر برای بازدید از فستیوالی که وجود نداشت

بازدید از جشن ها وفستیوال ها یکی از دلایل سفر کردن به نقاط مختلف دنیا است اصولاً این فستیوال ها با حمایت سازمان های گردشگری برای جذب توریست برگزار می شوند.

من برای شرکت در یکی از همین جشنواره ها بود که عازم شهر هادونگ در کره ی جنوبی شدم. این شهر کوچک در دامنه ی کوه ژیریسان قرار دارد و به خاطر چای های مرغوب و با کیفیتش مشهور است. یک موزه ی بزرگ چای که در دامنه ی این کوهستان قرار دارد هر ساله جشنواره ی چای برگزار می کند.

2safar

من آگهی های این جشنواره را به صورت آنلاین مشاهده کردم. یک وبسایت جذاب با زبان های مختلف برای این رویداد تبلیغ کرده بود. ضمن اینکه ویدئوهای متعددی در مورد جشنواره هایی که سال های گذشته در این شهر برگزار شده بودند در یوتیوب وجود داشت. جشنواره ی چای به نظر خیلی مفرح می رسید و از آن جا که چای نقش مهمی در فرهنگ و سبک زندگی کره ی جنوبی دارد، دوست داشتم با شرکت در این جشنواره آشنایی بهتری با این کشور پیدا کنم.

2safar

به این شکل بود که برای شرکت در جشنواره همراه با همسرم و والدینش عازم این شهر کوچک شدیم و برای آخر هفته هتل رزرو کردیم. در طول راه مرتب با همسفرانم از جذابیت جشنواره صحبت می کردم و می کوشیدنم آن ها را قانع کنم بازدید از این جشنواره ی جذاب ارزش پیمودن این مسافت طولانی و هزینه ای که صرف کرده ایم را دارد. وقتی به شهر مورد نظرمان رسیدیم تا حد زیادی متعجب شدیم چون همه جا به شکلی باور نکردنی سوت و کور و خلوت بود. تنها چند فرد مسن و کاهنان معبدی که در آن نزدیکی قرار داشت در خیابان ها به چشم می خوردند. در واقع هیچ اثری از شور و حال جشنواره نبود.

من به موزه ی چای رفتم و متوجه شدم آن جا نیز سوت و کور است. در یکی از فروشگاه های کوچکِ موزه زنی در حال سرو چای به چند مشتری بود. از او در مورد جشنواره سؤال کردم و او با خونسردی و بی اعتنایی پاسخ داد که امسال جشنواره کنسل شده است! و سپس به کارش ادامه داد. وقتی سرانجام موفق شدم کسی را در موزه پیدا کنم که پاسخگو باشد فهمیدم کنسلی جشنواره فقط به زبان کره ای اعلام شده است و مسئولان برگزاری جشنواره دلیلی ندیده اند در سایت پر زرق و برق خود به زبان های دیگر نیز این کنسلی را اعلام کنند.

2safar

ما به اجبار آخر هفته ی خود را در این شهر کوچک گذراندیم و کمی چای نوشیدیم و از منظره ی کوهستان لذت بردیم اما هیچ جشنواره و مراسمی در کار نبود.

توصیه ی من به شما این است قبل از حضور در جشنواره ها و سمینارهایی که چندان مشهور و شناخته شده نیستند، از صحت و سقم برگزاری شان مطمئن شوید و بعد بلیط و هتل را رزرو کنید، چون ممکن است با صرف وقت و هزینه ی زیاد به شهر و کشوری دور دست بروید و ببینید هیچ رویدادی در کار نیست.

2safar