نقطه ی رؤیایی شما کجاست؟

آیا نقطه ایدر یک گوشه از این جهان خاکی وجود دارد که به آن علاقه ای ویژه داشته باشید؟ جایی که هر از گاهی به آن سفر کنید و انرژی برای ادامه ی زندگی و مقابله با چالش های روزانه به دست بیاورید؟ اگر چنین نقطه ای ندارید، حتماً به فکر انتخاب جایی باشید. زندگی زیباتر، استوار تر و معنی دار تر است وقتی جایی مخصوص خود ولو در نقطه ای دور از جهان داریم. جایی که در آرزوی بازگشت به آن هستیم و می دانیم همیشه هست و در دسترس ما قرار دارد. در این مقاله بخشی از نوشته ی دایان دنیل، نویسنده ی مستقل را می خوانیم که درباره ی نقطه ی رؤیایی مخصوص خود نوشته است. پس از این مطالعه ی داستان او شاید شما نیز نقطه ی خود را کشف کنید. با ما همراه باشید.

2safar

"بخش کوچکی از ساحل خلیج مکزیک هست که تا ابد به من تعلق دارد. هر گاه به این ساحل می روم و آب درخشانش را زیر تابش نور خورشید می نگرم، تمام بیست سال گذشته ی زندگی ام مقابل چشمانم رژه می رود. درست مثل اینکه یک نوار ویدئویی را به عقب برگردانده باشید.

خودم را میبینم که شانزده ساله هستم و روی نیمکتی نشسته ام و غروب آفتاب را تماشا می کنم و یا روی شن قدم می زنم و صدف هایی که طرح رنگین کمان دارند، جمع آوری می کنم. بعد زمان مقابل چشمانم جلو می رود. حالا یک دانشجو هستم که همراه با همکلاسی هایم به این ساحل آمده ایم. می توانم هنوز بعد از سال ها طنین خنده هایمان را بشنوم. کمی بعد یک زن کارمند هستم که در ساحل قدم میزنم و ذهنم پر از مشغولیات مربوط به شغل و صورت حساب ها است.

2safar

در این نقطه من روزگاری چاق بوده ام و روزگاری لاغر. موهایی بلند یا کوتاه داشته ام. شاد یا دلشکسته بوده ام. من گذشته ی خود را در این ساحلِ به خصوص از خلیج مکزیک به یادگار گذاشته ام.

هم اکنون من در شمال آمریکا و شهر بوستون ساکن هستم اما سعی می کنم به طور مرتب به ساحل محبوبم سفر کنم. دریا همیشه آرامش بخش است، اما تنها یافتن آرامش دلیل سفر های من نیست. من از دریا تغذیه می کنم. دریا قدرتی دارد که آرزو دارم من نیز این قدرت را در خود بیایم.

پس از پایان غم انگیز یک رابطه، سفر به ساحل محبوبم اندوهم را تسکین داد. من مستقیم از فرودگاه به ساحل خیابان هشتم رفتم و پا برهنه روی ماسه ها قدم زدم. اقیانوس را زیر پاهایم حس می کردم و آن زمان بود که امید بار دیگر وجودم سرشار ساخت.

می دانم در آینده وقتی با غم هایی بزرگ تر مثل مرگ عزیزانم موجه شوم، باز هم همین نقطه ی مخصوص است که به من التیام خواهد بخشید. من دوباره به آن جا خواهم رفت و مرغان دریایی را تماشا خواهم کرد و اندوهم را به موج های دریا خواهم سپرد.

فرقی ندارد کجای این دنیا ساکن باشم و هر چند وقت یک بار موفق به دیدن ساحل محبوبم شوم. من میدانم این نقطه ی رؤیایی همیشه آن جا به انتظار من خواهد بود. "

2safar